خوشبختی ما در سه جمله است:
تجربه از دیروز، استفاده از امروز، امید به فردا
ولی ما با سه جمله دیگر زندگی مان را تباه می کنیم:
حسرت دیروز، اتلاف امروز، ترس از فردا
یک شبی مجنون نمازش را شکست
بی وضو در کوچه ی لیلا نشست
عشق آن شب مست مستش کرده بود
فارغ از جام الستش کرده بود
ز دو دیده خون فشانم، ز غمت شب جدایی چه کنم؟ که هست اینها گل خیرآشنایی همه شب نهادهام سر، چوسگان، بر آستانت که رقیب در نیاید به بهانهی گدایی مژهها و چشم یارم به نظرچنان نماید که میان سنبلستان چرد آهوی ختایی در گلستان چشمم ز چه روهمیشه باز است؟ به امید آنکه شاید تو به چشم من درآیی سر برگ گل ندارم، به چه رو روم به گلشن؟ که شنیدهام ز گلها همه بوی بیوفایی به کدام مذهب این به کدام ملت است این؟ که کشند عاشقی را، که توعاشقم چرایی؟ به طواف کعبه رفتم به حرم رهم ندادند که برون در چه کردی؟ که درون خانه آیی؟ به قمار خانه رفتم، همه پاکباز دیدم چو به صومعه رسیدم همه زاهدریایی در دیر میزدم من، که یکی زدر در آمد که : درآ، درآ، عراقی، که توهم از آن مایی عراقی.. | |
حضرت زهرا علیها السلام هم به لحاظ نسب و خانواده و هم به جهت رفتار و منش شخصی و اوصاف فردی در اوج قله عظمت و بزرگی قرار دارد .
او در عظمت و بزرگی نسب خانوادگی شهره جهان است; زیرا پدری چون حضرت محمد صلی الله علیه و آله - اولین فرد جهان هستی در کمال و فضائل - و مادری چون خدیجه کبری علیها السلام - یکی از زنهای کامله جهان هستی و دومین مسلمان، و فداکارترین فرد در راه اسلام - و همسری چون امیرمؤمنان علی علیه السلام - که به منزله جان پیامبر صلی الله علیه و آله و برترین انسان بعد از پیامبر صلی الله علیه و آله میباشد - و فرزندانی چون حسنین علیهما السلام و زینبین علیهما السلام دارد . اگر محصول تربیت زهرا علیه السلام فقط زینب علیها السلام بود، در افتخار و عظمتحضرت زهرا علیها السلام کفایت میکرد . راستی کجا میتوان خانوادهای یافت که مانند خانواده زهرا علیها السلام پدر معصوم، همسر معصوم، فرزندان ذکور معصوم و خود خانم نیز معصومه باشند و کجا میتوان خانهای یافت که چنین انسانهای بزرگی در آن جمع شوند، جز خانه گلی فاطمه .