سفارش تبلیغ
صبا ویژن
حسد چون کم بود ، تن درست و بى غم بود . [نهج البلاغه]
لزیرک
 RSS 
خانه
ایمیل
شناسنامه
مدیریت وبلاگ
کل بازدید : 33247
بازدید امروز : 24
بازدید دیروز : 0
........... درباره خودم ...........
لزیرک
زرین کوه
تو عشق منی بیائید از هر بی سروپائی تمنای عشق نکنیم

........... لوگوی خودم ...........
لزیرک
..... فهرست موضوعی یادداشت ها.....
حجاب[2] . حضرت عباس (ع) . حیران تواند . خداوند شبهای هورالعظیم . خداوند موسی ، خداوند نوح خداوند شبهای فتح الفتوح . خون فشانم . در سفر بادیه . درتپش تاب وتب . دلمان به حضور تو خوش است . دهکده لزیرک . راه را طولانی نکنید . راوی حق . رگبار . رمضان . رهروان . ز دو دیده . ز غمت . سفینه وار . سهم دلدادگان تو . شب جدایی . شب عملیات والفجر هشت . شتباه‌کردیم‌ . شعر سالهاست . شهادت امیر لشکری . شهدای انگوران . شهدای گیجان . شهید بزرگوار . شیدای تشنه لب . صادق آل محمد . عفاف . عفت . فاطمه . فاطمه! اى راز سر به مُهر . فاطمه! اى کوثر حیات . فرهنگ سخنان حضرت فاطمه . قطره‏ای از دریای فضائل زهرای مرضیه علیها السلام . گل افشان . گلواژه در گلزار شهیدان . لحظه ها . لزیر . لزیرک . ما . ماه خدا . ماه معبود . ماهوصال . مدد کار ما . مسافت را کوتاه و بار را سبک کنید . معنویت و اخلاص . منتظر . می‌شود خواب دشمن آشفته . نوروز . و امام زین العابدین (ع) مبارک باد! . وعده دیدار . ولادت امام حسین (ع) . یعقوب‌ گفت‌ . کامل . کامل نمی‌شود . کی وکجا . ‌بخشنده‌ترین‌ . آفتاب . آمدنش . امیر خلبان . انگوران . انگوران من . اى رهاننده من . ای نفست یار . این شعر .
............. بایگانی.............
ماندنیها

..........حضور و غیاب ..........
یــــاهـو
............. اشتراک.............
 

  • ز دو دیده خون فشانم، ز غمت شب جدایی

  • نویسنده : زرین کوه:: 88/9/1:: 8:41 صبح
    ز دو دیده خون فشانم، ز غمت شب جدایی
    چه کنم؟ که هست اینها گل خیرآشنایی

    همه شب نهادهام سر، چوسگان، بر آستانت
    که رقیب در نیاید به بهانهی گدایی

    مژهها و چشم یارم به نظرچنان نماید
    که میان سنبلستان چرد آهوی ختایی

    در گلستان چشمم ز چه روهمیشه باز است؟
    به امید آنکه شاید تو به چشم من درآیی

    سر برگ گل ندارم، به چه رو روم به گلشن؟
    که شنیدهام ز گلها همه بوی بیوفایی

    به کدام مذهب این به کدام ملت است این؟
    که کشند عاشقی را، که توعاشقم چرایی؟

    به طواف کعبه رفتم به حرم رهم ندادند
    که برون در چه کردی؟ که درون خانه آیی؟

    به قمار خانه رفتم، همه پاکباز دیدم
    چو به صومعه رسیدم همه زاهدریایی

    در دیر میزدم من، که یکی زدر در آمد
    که : درآ، درآ، عراقی، که توهم از آن مایی

    عراقی..
    lil_jon is offline  

    نظرات شما ()


  • لیست کل یادداشت های این وبلاگ