سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دوستان تو سه کسند و دشمنانت سه کس . امّا دوستان تو . دوست تو و دوست دوست تو و دشمن دشمن توست ، و دشمنانت : دشمن تو و دشمن دوست تو و دوست دشمن توست . [نهج البلاغه]
لزیرک
 RSS 
خانه
ایمیل
شناسنامه
مدیریت وبلاگ
کل بازدید : 33124
بازدید امروز : 78
بازدید دیروز : 22
........... درباره خودم ...........
لزیرک
زرین کوه
تو عشق منی بیائید از هر بی سروپائی تمنای عشق نکنیم

........... لوگوی خودم ...........
لزیرک
..... فهرست موضوعی یادداشت ها.....
حجاب[2] . حضرت عباس (ع) . حیران تواند . خداوند شبهای هورالعظیم . خداوند موسی ، خداوند نوح خداوند شبهای فتح الفتوح . خون فشانم . در سفر بادیه . درتپش تاب وتب . دلمان به حضور تو خوش است . دهکده لزیرک . راه را طولانی نکنید . راوی حق . رگبار . رمضان . رهروان . ز دو دیده . ز غمت . سفینه وار . سهم دلدادگان تو . شب جدایی . شب عملیات والفجر هشت . شتباه‌کردیم‌ . شعر سالهاست . شهادت امیر لشکری . شهدای انگوران . شهدای گیجان . شهید بزرگوار . شیدای تشنه لب . صادق آل محمد . عفاف . عفت . فاطمه . فاطمه! اى راز سر به مُهر . فاطمه! اى کوثر حیات . فرهنگ سخنان حضرت فاطمه . قطره‏ای از دریای فضائل زهرای مرضیه علیها السلام . گل افشان . گلواژه در گلزار شهیدان . لحظه ها . لزیر . لزیرک . ما . ماه خدا . ماه معبود . ماهوصال . مدد کار ما . مسافت را کوتاه و بار را سبک کنید . معنویت و اخلاص . منتظر . می‌شود خواب دشمن آشفته . نوروز . و امام زین العابدین (ع) مبارک باد! . وعده دیدار . ولادت امام حسین (ع) . یعقوب‌ گفت‌ . کامل . کامل نمی‌شود . کی وکجا . ‌بخشنده‌ترین‌ . آفتاب . آمدنش . امیر خلبان . انگوران . انگوران من . اى رهاننده من . ای نفست یار . این شعر .
............. بایگانی.............
ماندنیها

..........حضور و غیاب ..........
یــــاهـو
............. اشتراک.............
 

  • آتش در گلستان

  • نویسنده : زرین کوه:: 89/7/13:: 10:46 صبح

    آتش در گلستان

    شهادت امام صادق علیه السلام

    تا گلستان نبی از جور اعدا، در گرفت

    جسم و جان دوستان از شعله‌اش آذر گرفت

    در سرای صادق آل نبی آتش زدند

    چون خلیل آن شاه دین جا در دل آذر گرفت

    نیمه شب در بزم منصورش ببردند از عناد

    آنکه خورشید فروزان از رخش زیور گرفت

    چون برون از خانه ی منصور شد دل پر ز خون

    حضرت روح الامین دست عزا بر سر گرفت

    ساخت چون منصور نا منصور مسمومش ز کین

    رفت شادی از میان، غم ما سوی را بر گرفت

    زد شرر بر جسم و جانش زهر کین با صد محن

    شعله اش اندر جنان بر قلب پیغمبر گرفت

    دین عزادارست و، مذهب شد یتیم و سوگوار

    عالمی را ماتم نور دل حیدر گرفت

    خون دل از دیده می افشاند با صد درد و داغ

    تا سرِ او را بدامن موسی جعفر گرفت

    افتخار مرثیت خوانی صفا روز نخست

    در خصوص خاندان از حضرت داور گرفت

     

    علی سهرابی تویسرکان


    نظرات شما ()


  • لیست کل یادداشت های این وبلاگ