کردار" خلیل" و قول" اسماعیل" و حسن چهره " یوسف"
شکیب " موسی عمران" و زهد و عفت" عیسی"
بدو دادیم: خلق" آدم" و نیروی " نوح" و طاعت " یونس"
وقار و صولت " الیاس" و صبر بی حد" ایوب"
بود فرزند تو یکتا
بود دلبند تو محبوب
سراسر پاک
سرا پا خوب
دو گوش" آمنه" بر وحی ذات پاک سرمد بود
دو چشم " آمنه" در چشم رخشانی " محمد" بود
که ناگه دید روی دخترانی آسمانی را
به دست این یکی ابریق سیمین در کف آن دیگری طشت زمّرد بود
دگر حوری پرندی چون گل مهتاب در کف داشت
" محمد" را چو مروارید غلتان شستشو دادند
به نام پاک یزدان بوسه ها بر روی او دادند
سپس از آستین کردند بیرون" دست قدرت را"
زدند از سوی درگاه خداوندی
میان شانه های حضرتش مُهر نبوت را
سپس در پرنیانی نقره گون آرام پیچیدند
همان شب قصه پردازان ایرانی خبر دادند
که آمد تکسواری در مدائن سوی نوشروان
و گفت: ای پادشه " آتشکده آذر گشسب" ما
که صد سال روشن بود
هم امشب ناگهانی خاموش شد، خاموش
به یثرب یک یهودی برفراز قله ها فریاد را سر داد:
که امشب اختری تابنده پیدا شد
و این نجم درخشان اختر فرزند "عبدالله ..."
نوین پیغمبر پاک خداوندست
و انسانی کرامندست
یکی مرد عرب اما بیابانگرد و صحرائی
قدم بگذاشت در " ام القری" وین شعر را برخواند
که یاران مگر دیشب به خواب مرگ پیوستید؟
چه کس دید از شما آن روشنای آسمان را؟
که دید از مکیّان آن ماهتاب پرنیانی را؟
زمین و آسمان مکه آن شب نور باران بود
هوا آغشته با عطر شفا بخش بهاران بود
بیابان بود و تنهایی و من دیدم
که از هر سو ستاره در زمین ما فرود آمد
به چشم خویش دیدم ماه را از جای خود کندند
ز هر سو در بیابان عطر مشک و بوی عود آمد
بیابان بود و من اما چه مهتاب دلارائی!
بیابان بود و من اما چه اخترهای زیبائی
بیابان، رازها دارد
ولی در شهر، آن اسرار، پیدا نیست
بیابان نقش ها دارد که در شهر آشکارا نیست
کجا بودید ای یاران؟
که دیشب آسمان ها، زمین مکه را کردند گلباران
ولی گل نه، ستاره بود جای گل
زمین وآسمان مکه دیشب نورباران بود
هوا آغشته با عطر شفا بخش بهاران بود
به شعر آن عرب مردم همه حالی عجب دیدند
به آهنگ عرب این شعر را خواندند و رقصیدند:
کجایی ای عرب ای ساربان پیر صحرائی؟
کجائی ای بیابانگرد روشن رأی بطحائی؟
که اینک بر فراز چرخ ، یابی نام" احمد" را
و در هر موج بینی اوج گلبانگ محمد را
" محمد" زنده و جاوید خواهد ماند
محمد تا ابد تابنده چون خورشید خواهد ماند
جهانی نیک می داند
که نامی همچو نام پاک پیغمبر مؤید نیست
و مردی زیر این سبز آسمان همتای احمد نیست