سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هنگام فتنه چون شتر دو ساله باش نه پشتى تا سوارش شوند و نه پستانى تا شیرش دوشند چنان زى که در تو طمع نبندند . [نهج البلاغه]
لزیرک
 RSS 
خانه
ایمیل
شناسنامه
مدیریت وبلاگ
کل بازدید : 33143
بازدید امروز : 97
بازدید دیروز : 22
........... درباره خودم ...........
لزیرک
زرین کوه
تو عشق منی بیائید از هر بی سروپائی تمنای عشق نکنیم

........... لوگوی خودم ...........
لزیرک
..... فهرست موضوعی یادداشت ها.....
حجاب[2] . حضرت عباس (ع) . حیران تواند . خداوند شبهای هورالعظیم . خداوند موسی ، خداوند نوح خداوند شبهای فتح الفتوح . خون فشانم . در سفر بادیه . درتپش تاب وتب . دلمان به حضور تو خوش است . دهکده لزیرک . راه را طولانی نکنید . راوی حق . رگبار . رمضان . رهروان . ز دو دیده . ز غمت . سفینه وار . سهم دلدادگان تو . شب جدایی . شب عملیات والفجر هشت . شتباه‌کردیم‌ . شعر سالهاست . شهادت امیر لشکری . شهدای انگوران . شهدای گیجان . شهید بزرگوار . شیدای تشنه لب . صادق آل محمد . عفاف . عفت . فاطمه . فاطمه! اى راز سر به مُهر . فاطمه! اى کوثر حیات . فرهنگ سخنان حضرت فاطمه . قطره‏ای از دریای فضائل زهرای مرضیه علیها السلام . گل افشان . گلواژه در گلزار شهیدان . لحظه ها . لزیر . لزیرک . ما . ماه خدا . ماه معبود . ماهوصال . مدد کار ما . مسافت را کوتاه و بار را سبک کنید . معنویت و اخلاص . منتظر . می‌شود خواب دشمن آشفته . نوروز . و امام زین العابدین (ع) مبارک باد! . وعده دیدار . ولادت امام حسین (ع) . یعقوب‌ گفت‌ . کامل . کامل نمی‌شود . کی وکجا . ‌بخشنده‌ترین‌ . آفتاب . آمدنش . امیر خلبان . انگوران . انگوران من . اى رهاننده من . ای نفست یار . این شعر .
............. بایگانی.............
ماندنیها

..........حضور و غیاب ..........
یــــاهـو
............. اشتراک.............
 

  • یک شبی مجنون نمازش را شکست

  • نویسنده : زرین کوه:: 88/11/20:: 4:8 عصر

    یک شبی مجنون نمازش را شکست
    بی وضو در کوچه ی لیلا نشست
    عشق آن شب مست مستش کرده بود
    فارغ از جام الستش کرده بود


    سجده ای زد بر لب درگاه او
    پر ز لیلا شد دل پر آه او
    گفت یا رب از چه خوارم کرده ای؟
    بر صلیب عشق دارم کرده ای
    جام لیلا را به دستم داده ای
    وندر این بازی شکستم داده ای
    نشتر عشقش به جانم میزنی
    دردم از لیلاست آنم میزنی
    خسته ام زین عشق دلخونم مکن
    من که مجنونم تو مجنونم نکن
    مرد این بازیچه دیگر نیستم
    این تو / این لیلای تو ..... من نیستم
    گفت ای دیوانه لیلایت منم.
    در رگ پنهان و پیدایت منم
    سالها با جور لیلا ساختی
    من کنارت بودم و نشناختی
    عشق لیلا در دلت انداختم.
    صدقمار عشق یکجا باختم
    کردمت آواره صحرا نشد
    گفتم عاقل میشوی اما نشد
    سوختم در حسرت یک یا ربت
    غیر لیلا بر نیامد از لبت
    روز و شب او را صدا کردی ولی..
    دیدم امشب با منی گفتم بلی..
    مطمئن بودم به من سر میزنی
    در حریم خانه ام در میزنی
    حال این لیلا که خارت کرده بود
    درس عشقش بی قرارت کرده بود
    مرد راهش باش تا شاهت کنم.
    صد چو لیلا کشته در راهت کنم


    نظرات شما ()


  • لیست کل یادداشت های این وبلاگ