حجاب و عفاف در اسلام
عفاف، خویشتن داری با علائم و نشانه های رفتاری و گفتاری است و وجود آن بستگی به وجود نشانه های آن دارد پس حفظ عفاف بدون رعایت نشانه های آن ممکن نیست. عفت نمی تواند یک امر صرفاً درونی باشد و هیچ علامت بیرونی نداشته باشد. بخشی از تفاوت در نشانه های خویشتن داری زن و مرد، از تفاوت در خلقت آن ها سرچشمه می گیرد و یکی از نشانه های عفاف، پوشش است. عفاف بدون رعایت پوشش، قابل تصور نیست. نمی توان به زن یا مردی، «عفیف» گفت در حالی که عریان یا نیمه عریان در انظار عمومی ظاهر می شود گرچه تفاوت رفتارهای انسانی و حیوانی، ریشه در تفاوت خلقت و فطرت، گرایش ها و منش ها دارد. در اسلام از نشانه های برجسته «عفاف» می توان به پوشش اسلامی (حجاب) اشاره نمود.( مطهری? 1362 ? ص 106)
شهید مطهری در مسئله حجاب می نویسد:«وقتی زن پوشیده و سنگین از خانه بیرون رود و جانب عفاف و پاکدامنی را رعایت کند افراد فاسد و مزاحم جرأت نمی کنند متعرض آنها شوند.»( مطهری 1375? ? ص 177)
ایشان در ذیل آیة 61 سورة نور چنین می نویسد:«از جملة «ان یستعففن خیرٌ لهن» می توان یک قانون کلی را استنباط کرد و آن اینست که از نظر اسلام هر قدر زن جانب عفاف و ستر (پوشش) را مراعات کند پسندیده تر است و رخصتهای تسهیلی و ارفاقی که به حکم ضرورت دربارة وجه وکفین و غیره داده شده است، این اصل کلی اخلاقی رانباید از یاد برد.»(مطهری1375? ? ص 168)
نشانه بودن «حجاب» برای «عفاف» گریزناپذیر است. پوشش، نشان عفاف است.
«عفت و حیا، خصلتی انسانی است که تاریخ بر نمی تابد و مورد پذیرش تمامی انسانها بوده و هست. و انسانهای بزرگ و ادیان آسمانی نیز بدان توصیه کرده اند. در شریعت اسلامی نیز بر آن تأکید فراوان شده است. همین خصلت انسانی یکی از فلسفه های اصلی پوشش آدمی بوده است»( مهریزی? حجاب ?ص 39)
در خصوص اندازة وابستگی پوشش با حجاب، استاد مطهری می نویسند:«حیا و عفاف از ویژگیهای درونی انسان است و حجاب به شکل و قالب و نوع و چگونگی پوشش بر می گردد. تفاوت باطن و ظاهر یا روح و جسد و یا گوهر و صدف را می توان به عنوان تمثیل دراین زمینه به کاربرد. به گمان مااینها دوحقیقت هستندومیزان وابستگی این دونیاز به تأمل دارد»( مطهری ? 1375 ? ص 52 الی 57)اگر وابستگی حجاب با عفاف قطعی نشود نمی توان در استدلال برای حجاب، از ارتباط «نشانه» و «واقعیت» سخن گفت.
رابطه حجاب و عفاف
دو واژهی «حجاب» و «عفت» در اصل معنای منع و امتناع مشترکاند.تفاوتی که بین منع و بازداری حجاب و عفت است، تفاوت بین ظاهر و باطن است؛ یعنی منع و بازداری در حجاب مربوط به ظاهر است ولی منع و بازداری در عفت، مربوط به باطن و درون است؛ چون عفت یک حالت درونی است، ولی با توجه به این که تأثیر ظاهر بر باطن و تأثیر باطن بر ظاهر، یکی از ویژگیهای عمومی انسان است؛( باقری، 1374 ? ص66 - 73) بنابراین، بین حجاب و پوشش ظاهری و عفت و بازداری باطنی انسان، تأثیر و تأثّر متقابل است؛ بدین ترتیب که هرچه حجاب و پوشش ظاهری بیشتر و بهتر باشد، این نوع حجاب در تقویت و پرورش روحیهی باطنی و درونی عفت، تأثیر بیشتری دارد؛ و بالعکس هر چه عفت درونی و باطنی بیشتر باشد باعث حجاب و پوشش ظاهری بیشتر و بهتر در مواجهه با نامحرم میگردد. قرآن مجید به شکل ظریفی به این تأثیر و تأثّر اشاره فرموده است.
نخست به زنان سالمند اجازه میدهد که بدون قصد تبرّج و خودنمایی، لباسهای رویی خود، مثل چادر را در مقابل نامحرم بردارند، ولی در نهایت میگوید: اگر عفت بورزند، یعنی حتی لباسهایی مثل چادر را نیز بر ندارند، بهتر است( سوره نور، آیه 60).علاوه بر رابطهی قبل، بین پوشش ظاهری و عفت باطنی، رابطهی علامت و صاحب علامت نیز هست؛ به این معنا که مقدار حجاب ظاهری، نشانهای از مرحلهی خاصی از عفت باطنی صاحب حجاب است. البته این مطلب به این معنا نیست که هر زنی که حجاب و پوشش ظاهری داشت، لزوماً از همهی مراتب عفت و پاکدامنی نیز برخوردار است.
با توجه به همین نکته، پاسخ این اشکال و شبههی افرادی که برای ناکارآمد جلوه دادن حجاب و پوشش ظاهری، تخلفات بعضی از زنان با حجاب را بهانه قرار میدهند آشکار میگردد؛ زیرا مشکل این عده از زنان، ضعف در حجاب باطنی و فقدان ایمان و اعتقاد قوی به آثار مثبت حجاب و پوشش ظاهری است ومی دانیم که حجاب اسلامی ابعادی گسترده دارد و یکی از مهمترین و اساسیترین ابعاد آن، حجاب درونی و باطنی و ذهنی است که فرد را در مواجهه با گناه و فساد، از عقاید و ایمان راسخ درونی برخوردار میکند؛ و اساساً این حجاب ذهنی و عقیدتی، به منزلهی سنگ بنای دیگر حجابها، از جمله حجاب و پوشش ظاهری است؛ زیرا افکار و عقاید انسان، شکل دهندهی رفتارهای اوست.البته، همانگونه که حجاب و پوشش ظاهری، لزوماً به معنای برخورداری از همهی مراتب عفاف نیست، عفاف بدون رعایت پوشش ظاهری نیز قابل تصور نیست.
نمیتوان زن یا مردی را که عریان یا نیمه عریان در انظار عمومی ظاهر میشود عفیف دانست؛ زیرا گفتیم که پوشش ظاهری یکی از علامتها و نشانههای عفاف است، و بین مقدار عفاف و حجاب، رابطهی تأثیر و تأثّر متقابل وجود دارد. بعضی نیز رابطهی عفاف و حجاب را از نوع رابطهی ریشه و میوه دانستهاند؛ با این تعبیر که حجاب، میوهی عفاف، و عفاف، ریشهی حجاب است. برخی افراد ممکن است حجاب ظاهری داشته باشند، ولی عفاف و طهارت باطنی را در خویش ایجاد نکرده باشند. این حجاب، تنها پوسته و ظاهری است. از سوی دیگر، افرادی ادعای عفاف کرده و با تعابیری، مثل «من قلب پاک دارم، خدا با قلبها کار دارد»، خود را سرگرم میکنند؛ چنین انسانهایی باید در قاموس اندیشهی خود این نکتهی اساسی را بنگارند که درون پاک، بیرونی پاک میپروراند و هرگز قلب پاک، موجب بارور شدن میوهی ناپاکِ بیحجابی نخواهد شد.( ناهید طیبی ، ص 75)
«وَ الْبَلَدُ الطَّیبُ یخْرُجُ نَباتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِ وَ الَّذِی خَبُثَ لا یخْرُجُ إِلاَّ نَکِداًً» (سورهاعراف ،آیه 58 و سورهجمعه، آیه 2)
زمین پاک نیکو گیاهش به اذان خدا نیکو برآید و زمین خشن ناپاک بیرون نیاورد، جز گیاه اندک و کم ثمر.
آثار و فواید حجاب در ابعاد مختلف
حجاب و پوشش، در ابعاد مختلف، دارای آثار و فواید زیادی است که از مهمترین فواید آن عبارتاند از:
الف) فایدهی حجاب در بُعد فردی :
یکی از فواید و آثار مهم حجاب در بُعد فردی، ایجاد آرامش روانی بین افراد جامعه است که یکی از عوامل ایجاد آن عدم تهییج و تحریک جنسی است؛ در مقابل، فقدان حجاب و آزادی معاشرتهای بیبندوبار میان زن و مرد، هیجانها و التهابهای جنسی را فزونی میبخشد و تقاضای سکس را به صورت عطش روحی و یک خواست اشباع نشدنی درمیآورد. غریزهی جنسی، غریزهای نیرومند، عمیق و دریا صفت است که هرچه بیشتر اطاعت شود بیشتر سرکش میگردد؛ همچون آتشی که هرچه هیزم آن زیادتر شود شعلهورتر میگردد. بهترین شاهد بر این مطلب این است که در جهان غرب که با رواج بیحیایی و برهنگی، اطاعت از غریزهی جنسی بیشتر شده است، هجوم مردم به مسئلهی سکس نیز زیادتر شده و تیراژ مجلات و کتب سکسی بالاتر رفته است. این مطلب پاسخ روشن و قاطع به افرادی است که قایلاند همهی گرفتاریهایی که در کشورهای اسلامی و شرقی بر سر غریزهی جنسی وجود دارد، ناشی از محدودیتهاست؛ و اگر به کلی هرگونه محدودیتی برداشته شود و روابط جنسی آزاد شود، این حرص و ولعی که وجود دارد، از بین میرود.
البته از این افراد باید پرسید؛ آیا غرب که محدودیت روابط زن و مرد و دختر و پسر را برداشته است، حرص و ولع جنسی در بین آنان فروکش کرده است یا افزایش یافته است؟!
پاسخ هر انسان واقعبین و منصفی به این سؤال این است که نه تنها حرص و ولع جنسی در غرب افزایش یافته است، بلکه هر روز شکلهای جدیدتری از تمتّعات و بهرهبرداریهای جنسی در آنها رواج و رسمیت مییابد.
یکی از زنان غربی منصف، وضعیت جامعهی غرب را در مواجهه با غریزهی جنسی اینگونه توصیف کرده است:
«کسانی میگویند مسئلهی غریزهی جنسی و مشکل زن و حجاب در جوامع غربی حل شده است؛ آری، اگر از زن رویگرداندن و به بچه و سگ و یا همجنس روی آوردن حل مسئله است، البته مدتی است این راه حل صورت گرفته است!!»(صبوری اردوباری،1366، ص 302)
ب) فایدهی حجاب در بُعد خانوادگی :
یکی از فواید مهم حجاب در بُعد خانوادگی، اختصاص یافتن التذاذهای جنسی، به محیط خانواده و در کادر ازدواج مشروع است. اختصاص مذکور، باعث پیوند و اتصال قویتر زن و شوهر، و در نتیجه استحکام بیشتر کانون خانواده میگردد؛ و برعکس، فقدان حجاب باعث انهدام نهاد خانواده است. یکی از نویسندگان، تأثیر برهنگی را در اضمحلال و خشکیدن درخت تنومند خانواده، این گونه بیان کرده است:
در جامعهای که برهنگی بر آن حاکم است، هر زن و مردی، همواره در حال مقایسه است؛ مقایسهی آنچه دارد با آنچه ندارد؛ و آنچه ریشهی خانوده را میسوزاند این است که این مقایسه آتش هوس را در زن و شوهر و مخصوصاً در وجود شوهر دامن میزند. زنی که بیست یا سی سال در کنار شوهر خود زندگی کرده و با مشکلات زندگی جنگیده و در غم و شادی او شریک بوده است، پیداست که اندک اندک بهار چهرهاش شکفتگی خود را از دست میدهد و روی در خزان میگذارد.
در چنین حالی که سخت محتاج عشق و مهربانی و وفاداری همسر خویش است، ناگهان زن جوانتری از راه میرسد و در کوچه و بازار، اداره و مدرسه، با پوشش نامناسب خود، به همسر او فرصت مقایسهای میدهد؛ و این مقدمهای میشود برای ویرانی اساس خانواده و بر باد رفتن امید زَنی که جوانی خود را نیز بر باد داده است؛ و همهی خواهران جوان لابد میدانند که هیچ جوانی نیست که به میانسالی و پیری نرسد و لابد میدانند که اگر امروز آنان جوان و با طراوتاند در فردای بیطراوتی آنان، باز هم جوانانی هستند که بتوانند برای خانوادهی فردای آنها، همان خطری را ایجاد کنند که خود آنان امروز برای خانوادهها ایجاد میکنند.( حداد عادل، 1368 ، ص 69ـ70).
ج) فایدهی حجاب در بُعد اجتماعی :
بیحجابی و بدحجابی باعث کشاندن لذتهای جنسی از محیط و کادر خانواده به اجتماع، و در نتیجه، تضعیف نیروی کار افراد جامعه میگردد. بدون تردید، مردی که در خیابان، بازار، اداره، کارخانه و … همواره با قیافههای محرّک و مهیج زنان بدحجاب و آرایش کرده مواجه باشد، تمرکز نیروی کار او کاهش مییابد. برخلاف نظامها و کشورهای غربی، که میدان کار و فعالیتهای اجتماعی را با لذتجوییهای جنسی درهم میآمیزند، اسلام میخواهد با رعایت حجاب و پوشش، محیط اجتماع از اینگونه لذتها پاک شده، و لذتهای جنسی، فقط در کادر خانواده و با ازدواج مشروع انجام شود(مطهری، 1375، ص 84ـ94).
آثار و فواید حجاب اسلامی بر گسترش امنیّت اجتماعی، بسیار است که برخی از آنها عبارتند از:
. ایجاد آرامش روانی بین افراد جامعه.
. جلوگیری از تهییج و تحریک جنسی و خنثی نمودن لذایذ نفسانی.
. کاهش چشمگیر مفاسد فردی و اجتماعی در جامعه اسلامی.
. حفظ و استیفای نیروی کار در سطح جامعه اسلامی.
. حضور معنوی گرایانه زنان و مردان در محیط اجتماعی.
. کاهش تقاضای مدپرستی بانوان.
. حفظ ارزش های انسانی، مانند عفت، حیا و متانت در جامعه.
. مصونیّت زنان در همه زمانها و مکانها.
. سلامت و زیبایی موقعیّت اجتماعی و فرهنگی مردان و زنان جامعه اسلامی.
. هدایت، کنترل و بهره مندی صحیح از امیال و غرایز انسانی.
. مبارزه با تهاجم فرهنگی غرب.
. از بین بردن فشارهای اجتماعی نامشروع و نابهنجار.
اکنون به توضیح برخی از فواید مذکور می پردازیم تا اثبات گردد حجاب از لوازم جدایی ناپذیر و ابزارهای اولیه و پایه ای جهت برقراری مداوم امنیّت اجتماعی است.
• ایجاد آرامش روانی در افراد جامعه:
نفس آدمی دریایی از خواستنی ها و تمایلات است. زمانی که به چیزی رغبت پیدا کند همانند دریا، توفانی می شود و تنها راه آرام شدن جزر و مد این دریا، رسیدن او به خواسته خویش است. لذا برای جلوگیری از چنین موقعیت مهلک و درد طاقت فرسایی، حجاب؛ داروی درمان کننده و موجد امنیّت و صفای روحی است. همانطور که یک بانوی تازه مسلمان آمریکایی می گوید: «سلامت روح مرد و جامعه با نوع و کیفیت پوشش زنان، رابطه مستقیم و غیرقابل انکار دارد. » (صبوراردوباری? 1366 ? ص 219)
• حفظ و استیفای نیروی کار
اسلام باالتفات ویژه به مسأله حجاب و پوشش زنان درمحیط کار می خواهدکه محیط اجتماع ازلذتهای ناهنجار جنسی،پاک شده وراه راجهت حفظ نیروی قدرتمندروحی وجسمی باحضوری معنوی در محل کاربگشاید.در مقابل،بی حجابی وبدحجابی باعث سوق دادن لذت های جنسی ازمحیط کاروکادرخانواده به اجتماع ودرنتیجه، تضعیف نیروی کارافرادجامعه وبرهم زدن امنیّت اجتماعی آنان می گردد(مطهری،1375 ، ص 94 - 84).
• مبارزه با تهاجم فرهنگی غرب
مبارزه با تهاجم فرهنگی، پدیده جدیدی نیست. در طول تاریخ بشر، جنگ فرهنگی، همیشه وجود داشته است. به عنوان نمونه، فرعون در برابر موسی علیه السلام به جنگ فرهنگی متوسل شده گفت:
«انّی أَخافُ أنْ یُبَدِّلَ دِینَکُم أو أن یُظْهِر فی الارض الفساد»( سوره مؤمن، آیه 26)
« میترسم آیین شما رادگرگون سازدویادراین سرزمین فسادبرپانماید!»
یکی ازجنبه های مهم تهاجم فرهنگی غربی ها مبارزه با حجاب و از بین بردن امنیّت اجتماعی بوده و هست واین امرمشخصا از زمان رضاخان شروع شد. به این صورت که تحت عنوان متحدالشکل شدن، با حجاب به مبارزه برخاستند و پوشیدن لباس روحانیّت را قدغن، و مجالس عزاداری امام حسین علیه السلام را نیز ممنوع کردند(هاشمی رفسنجانی، انقلاب یا بعثت جدید ، ص17).
آنها همچنین به عنوان آزادی و هنر، انواع فساد و فحشا و ابتذال را ترویج دادند و حجاب را مانع اصلی این آزادی حقیقی معرفی کردند و امنیّت اجتماعی افراد جامعه را به خطر انداختند.حفظ حجاب و امنیّت اجتماعی و درک رابطه مستقیم و عمیق این دو مقوله، راهکارها و فواید بسیار ارزشمندی را جهت مبارزه با تهاجم فرهنگی غرب ارائه می دهند:
- باعث تبلیغ فرهنگ ناب اسلامی و تشویق جوانان به ازدواجِ موفقِ اسلامی می گردند.
-جوانان را جهت تقویت روحیه و حفظ آرامش درونی به جای سوق دادن به محیط فحشا و اعمال مبتذل، به شرکت در فعالیت های هنری، ورزشی، فرهنگی و مذهبی رهنمون می شوند.
-حفظ حجاب نه تنها باعث ایجادامنیّت اجتماعی فراگیر می شود، بلکه جهت مبارزه باتهاجم فرهنگی، مسؤولان راازواردات کالای تجملاتی، لوازم بهداشتی وآرایشی مبتذل نهی می نماید(دهقان، ص 182 - 180).
د) فایدهی حجاب در بُعد اقتصادی
استفاده از حجاب و پوشش، به ویژه در شکل چادر مشکی، به دلیل سادگی و ایجاد یکدستی در پوشش بانوان در بیرون منزل، میتواند از بُعد اقتصادی نیز تأثیر مثبت در کاهش تقاضاهای مدپرستی بانوان داشته باشد؛ البته به شرط اینکه خود چادر مشکی دستخوشِ این تقاضاها نگردد. متأسفانه بعضاً مظاهر مدپرستی در چادرهای مشکی نیز مشاهده میگردد، به گونهای که برخی از بانوان به جای استفاده از چادرهای مشکی متین و باوقار، به چادرهای مشکی، توری، نازک و دارای طرحهای جِلف و سبک که با هدف و فلسفه حجاب و پوشش تناسبی ندارند روی میآورند.یکی از دانشجویان محجبه دربارهی رواج فرهنگ مدگرایی در خاطرات قبل از انقلاب خود گفته است:یادم میآید آن وقتها که حجاب نداشتم، اگر دو روز پشت سر هم قرار بود که به خانهی کسی بروم، لباسی را که امروز پوشیده بودم، حاضر نمیشدم فردا بپوشم! احساس میکردم مسخره است و سعی داشتم حتی اگر شده، لباس دیگران را به عاریه بگیرم و بپوشم، تا من هم با لباس جدیدی رفته باشم. این کارها واقعاً رفاه حال و راحتی را از خانمها سلب کرده بود.( اردوباری، 1366، ص 222)
علاوه بر فواید یاد شده، به طور فهرستوار فواید و آثار دیگری نیز برای حجاب و پوشش میتوان نام برد، که مهمترین آنها عبارتند از:
ـ حفظ ارزشهای انسانی؛ مانند عفت، حیا و متانت در جامعه و کاهش مفاسد اجتماعی.
ـ هدایت،کنترل و بهرهمندی صحیح و مطلوب از امیال وغرایز انسانی.
ـ تأمین و تضمین سلامت و پاکی نسل افراد جامعه.
راهبردهای گسترش فرهنگ حجاب و عفاف :
?توسعه فرهنگ کنکاش و تفکر در مفاهیم دینی توسط جوانان به منظور پذیرش درونی وقلبی وعمل به آنها؛
? اتخاذ تدابیر مناسب جهت جذب، تربیت و به کارگیری نیروی انسانی شایسته نظیر مدیران، معلمان و اساتید معتقد و عامل به رعایت حجاب و عفاف در کلیه مراکز اداری و آموزشی؛
?تبیین آموزههای دینی در خصوص ضرورت رعایت اصول حیا و عفت متناسب با قابلیتها و ویژگیهای زنان و مردان و ایجاد تعادل در روابط اجتماعی آنها؛
? احیا و ترویج سنت حسنه امر به معروف و نهی از منکر؛
? ارتقای سطح آگاهی جوانان در خصوص ارتباطات صحیح انسانی و اخلاقی بین آنها و حفظ حدود عفاف و حجاب در جامعه و خانواده؛
?تبیین دیدگاه اسلام در خصوص عفاف، پوشش، حجاب و ضرورت بیان، فلسفه، احکام و دستاوردهای مثبت رعایت آن در جامعه متناسب با شرایط سنی جوانان و نوجوانان با شیوههای جذاب؛
?توجه دادن به رعایت و نیز باور پوشش نه به عنوان یک اجبار اجتماعی بلکه به عنوان یک ارزش انسانی، دینی و معنوی و یک باور قلبی جهت مصونیت از زشتیها و آسیبهای اجتماعی؛
?افزایش آگاهی والدین نسبت به رعایت حجاب و عفاف خصوصاً در خانواده و نقش الگویی آنان در این امر؛
?اهتمام جدی نهادخانواده نسبت به تأمین نیازهای عاطفی وشخصیتی فرزندان به ویژه دختران وتأثیرآن در شکلگیری هویت دینی و اجتماعی آنها؛
? تبیین نقش عفاف و حجاب در تقویت هویت ملی و فرهنگی جوانان و تأثیر آن بر استقلال فرهنگی و سیاسی کشور؛ ?تقویت روحیه تعادل در جوانان در رویکرد آنان به مدگرایی و بیان مستدل و منطقی اثرات و پیامدهای مدگرایی افراطی و پرهیز از تقلید کورکورانه از مدهای غربی و تقویت مدگرایی ملی؛
?تبیین ریشههای تاریخی و فرهنگی و نشانههای روشن از وجود حجاب و پوشش در ادیان الهی و جوامع دارای سابقه تاریخی و تمدن فرهنگی؛
?زمینهسازی اجتماعی مناسب برای دختران و پسران جهت کشف، هدایت و بروز قابلیتها و توانمندیها و تأمین مطالبات خود به منظور جلوگیری از بروز جلوهگریهای نامناسب در حیطه فرهنگ عفاف و حجاب؛
?اختصاص بخشی ازموضوعات تحقیقاتی به بررسی» زمینه،علل وموانع گسترش فرهنگ عفاف وحجاب درجامعه «و بررسی تأثیرات محصولات فرهنگی کشور بر این موضوع؛
?توسعه فعالیتهای بنیادهای ازدواج به منظور جلب مساعدت دولت و خیرین در امر ازدواج جوانان؛
?ارتقای مهارتهای فنی و حرفهای و توانمندیهای جوانان جهت توسعه طرحهای خوداشتغالی و آشنایی با بازار کار و زمینههای مختلف فعالیت به عنوان زمینهساز ازدواج، تشکیل خانواده و نهایتاً توسعه فرهنگ عفاف؛
?اهتمام جدی مراکز فرهنگی و کلیه رسانههای کشور نسبت به ارائه الگوی مطلوب از عفاف و حجاب در محصولات فرهنگی خود (فیلم، سریال، تئاتر و… )و پرهیز از ایجاد تضاد و تناقض برای جوانان در این امر؛
?جذب،تربیت وبه کارگیری نیروی انسانی آگاه وعامل به مبانی دینی عفاف وحجاب در برنامههای فرهنگی و تبلیغی؛
?جهتدهی و تقویت امر عفاف و حجاب با استفاده از قابلیتها و ظرفیت سازمانها، احزاب، تشکلهای غیر دولتی و هیئتهای مذهبی در کشور؛
?سازماندهی مبلغان آشنا به اصول و مبانی فرهنگ عفاف و حجاب به روشهای صحیح تبلیغ و استفاده بهینه از آنها در مجامع دینی و خودجوش مردمی؛
?نظارت دقیق وهمه جانبه درامرتولیدونشر کتاب، مطبوعات ومجلات سینمایی درخصوص رعایت حریم عفاف و حجاب از نظر محتوایی و شکلی؛
?تبیین ضرورت رعایت حجاب وعفاف توسط زنان ومردان در برنامههای فرهنگی،تبلیغی وهنری وپرهیزاز یکسونگری؛ ?الگوسازی و ایجاد گرایشات عمیق و پایدار نسبت به امر حجاب و عفاف از طریق معرفی سیره عملی معصومین(ع)، بزرگان علمی و ادبی و فرهنگی، منطبق با مقتضیات زمان و مکان و شرایط سنی جوانان؛
?تبیین عدم مغایرت پوشیدگی، حجاب و عفاف با حضور و فعالیتهای اجتماعی زنان و رفع شبهه تعارض بین آن دو؛ ?تربیت و توسعه نیروی انسانی مؤمن، کارآمد و آشنا به مسائل فرهنگی - تبلیغی در امر عفاف و حجاب و پرهیز از برخوردهای خشن، فیزیکی و تحقیرآمیز با متخلفین؛
?هماهنگی ووحدت رویه مستمروپایداردربرخوردباناهنجاریهای فرهنگی توسط دستگاههای مختلف درچارچوب قانون؛ ?توسعه و تنوعبخشی به الگوهای مناسب حجاب و تبلیغ آن توسط رسانهها به منظور اقناع روحیه تنوعطلبی و حس زیباشناختی جوانان ضمن ترویج و تشویق چادر به عنوان حجاب برتر و پرهیز از تحمیل و اجباری کردن یک الگوی ثابت از حجاب؛
? اتخاذ تدابیر لازم جهت تولید و توزیع اقلام مورد نیاز جامعه در رعایت حجاب؛
?ایجاد زمینه تبادل فرهنگی ملل اسلامی از طریق ارائه الگوها و نمادهای پارچه و لباس ایرانی - اسلامی؛
?تهیه مقررات لازم برای جلوگیری از واردات پارچه و لباس غیر متناسب با فرهنگ عفاف و حجاب؛
نتیجه گیری:
زن مظهرظرافت وجمال آفرینش است.اصلاح جامعه درگرو تقوای زن و محیط خانواده کلاس درس اوست.برهمین اساس زن مربی بشر است ومی تواند با تربیت فرزندی امتی را رهایی بخشد.حال جایگاه والای این گوهر آفرینش اقتضامی کندکه در صدف حجاب قرار گیرد تا ارزشهای او حفظ شودواین است فلسفه پوشش که خدای حکیم برای ناموس خلقت واجب کرده است.فلسفه حجاب? حفظ ارزش والای زن است وازهمین رواست که خداوندپوشش دینی رابراوواجب ونگاه به بدن و موی سر اوراحرام فرموده است.حجاب و پوشش برای بانوان به ویژه حجاب برتریعنی چادر? توجه به حریم عفاف وحراست آن ازاصیلترین سنگرزنان وازمهمترین وعمیقترین وسودمندترین قانون الزامی آفرینش برای آنها وجامعه است.(قاضی? 1382 ? 12)بنابراین باید تمام ابزارهای فرهنگ ساز از قبیل کتاب، مطبوعات و صدا و سیما به سوی ارزش های اسلامی که یکی از بارزترین آنها رعایت پوشش و حجاب برتر و مطلوب و امنیت اجتماعی فراگیر است، هدایت شوند و همه افراد به مهم ترین وجهی رهنمون گردند.
منـابـع:
[1]ابن منظور ، لسان العرب ،ج 9 .
[2]باقری?خسرو?نگاهی دوباره به تربیت اسلام?تهران?سازمان پژوهشی وبرنامه ریزی آموزشی?دفترانتشارات کمک آموزشی وکتابخانه ها?انتشارات مدرسه? 1374
[3]حدادعادل،غلامعلی،فرهنگ برهنگی وبرهنگی فرهنگی،ترجمه فارسی ازابوبکرعتیق نیشابوری،تهران،سروش،
چ سوم،1368.
[4]حرعاملی ،وسائل الشیعه ، داراحیاء التراث ،ج پنجم.
[5]دهخدا?علی اکبر?لغت نامه?تهران?چاپ دانشگاه تهران? چ دوم? 1377 ? ج نهم ودهم.
[6] دهقان، حمید، پژوهشی نو پیرامون انقلاب اسلامی.
[7]راغب اصفهانی ،معجم المفردات الراغب،تهران،دفترنشرالکتاب،چ دوم.
[8]ری شهری،محمد،میزان الحکمه.
[9] شرتونی لبنانی? اقرب الموارد? ج دوم .
[10]صبوراردوباری?احمد?آئین بهزیستی اسلام?تهران?دفترنشرفرهنگ اسلامی?چ 3 ? 1366 ? ج سوم .
[11]طریحی ،فخرالدین بن محمد ،مجمع البحرین ،مرتضوی ،طراوت ،چ دوم ،1362 ،ج اول وپنجم.
[12] طیبی، ناهید، مجلهی پیام زن، شمارهی 95 .
[13]قاضی ?فاطمه ?قم ? گلستان ادب? چ اول ? 1382.
[14] قمی، شیخ عباس، سفینه البحار،ج دوم .
[15] قمی، شیخ عباس ، نفس المهموم .
[16] مجلسی، علامه محمد باقر ، بحار الانوار ، الطبعه الثالثه،داراحیاء التراث العربی،بیروت،1403.ق،ج 104 .
[17]مطهری?مرتضی ?مسئله حجاب ? تهران ، صدرا? چ43 ? 1375.
[18]مطهری،مرتضی،تعلیم وتربیت در اسلام،تهران،الزهراء،1362.
[19]معین،محمد،فرهنگ فارسی،تهران،امیرکبیرتهران،چ پانزدهم،1379 ،ج دوم .
[20] مهریزی?مهدی ، حجاب .
[21]هاشمی رفسنجانی،علی اکبر، انقلاب یا بعثت جدید .
[22]وجدی ،فرید ،دائره المعارف القرآن العشرین ،ج ششم.
[23] http://www.iranculture.org
[24] http://www.aftab.ir