بنام خداوند شور آفرین
خداوند والفجر و فتح المبین
خداوند آنها که پرپر شدند
شب آتش و خون کبوتر شدند
خداوند موسی ، خداوند نوح
خداوند شبهای فتح الفتوح
خداوند مردان اهل نبرد
خداوند غیرت، خداوند درد
بنام خدایی که نور آفرید
شب حمله عشق و غرور آفرید
خداوند گردان قایق سوار
خداوند شیران شب زنده دار
بنام خداوند حال و قدیم
خداوند شبهای هورالعظیم
خداوند دستان ذکر و دعا
خداوند مجنون خیبر گشا
خدایی که شادی و غم آفرید
محرم نوشت و علم آفرید
سفرنامه کربلا را سرود
بدنهای از تن جدا را سرود
***
خدایی که در قلب ما جان نوشت
معمای عشقی چو چمران نوشت
خدایی که دل داد چون باقری
یلی قهرمان داد چون باکری
گلستان شبها، شب پاوه بود
چراغ شب قدسیان کاوه بود
ندارد جهان این چنین گوهری
همانند شیرودی و کشوری
خوشا یاد خرازی و کاظمی
خوشا شور آوینی و عاصمی
خوشا عزم همت به دل داشتن
به جان بیرق خون برافراشتن
***
بنام شهیدان والفجر هشت
دلاور نشانان دریا و دشت
بنام شهیدان بدر و حنین
شهیدان یا فاطمه یا حسین!
همانها که رفتند تا ما شویم
برای لب تشنه دریا شویم
***
«خوشا یادی از آن همه یادها
شب قصر شیرین و فرهادها»[1]
خوشا نور عشقی که شد منجلی
خوشا رمز یا فاطمه یا علی!
خوشا یادی از کربلای چهار
خوشا آن همه عاشق بی مزار
علی صولتانی شهادت طلب
غیوران یکرنگ زهرا نسب
***
شما ای همه منتشر در زمین!
بدنهای مجروح میدان مین!
شماها، رها در مسیری زلال
و ما غرق گردابی از قیل و قال
شما مرد میدان و مرد نبرد
مریدان عشق و رفیقان درد
شما عاشقان به دریا زده
قدم بر مدار خطرها زده
شما شهره در پهنه ی آسمان
ولی در زمین همچنان بی نشان
شما لاله هایی رها در بهشت
و ما خسته گان راهی سرنوشت
شما آن سوی سنگر و خاکریز
و ما غرق پست و گرفتار میز
***
ببخشید اگر نامتان برده ام
من امروز زخمی نمک خورده ام...